جدول جو
جدول جو

معنی گوشه نشین - جستجوی لغت در جدول جو

گوشه نشین
منزوی
تصویری از گوشه نشین
تصویر گوشه نشین
فرهنگ واژه فارسی سره
گوشه نشین
آنکه در گوشه ای بنشیند، کنایه از گوشه گیر، منزوی
تصویری از گوشه نشین
تصویر گوشه نشین
فرهنگ فارسی عمید
گوشه نشین
آنکه در گوشه نشیند کناره نشین کرانه نشین، گوشه گیر گوشه گزین: و بگوشه نشینان هر ولایت و مشایخ هر ناحیت و سبل بادیه حج و مساکین حرمین فرستاده
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گوشه نشینی
تصویر گوشه نشینی
گوشه گیری عزلت انزوا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوشه نشینی
تصویر گوشه نشینی
گوشه گیری، انزوا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گوشه نشستن
تصویر گوشه نشستن
در گوشه ای نشستن، کنایه از گوشه گیری کردن، گوشه نشینی کردن، برای مثال عابد که نه از بهر خدا گوشه نشیند / بیچاره در آیینۀ تاریک چه بیند (سعدی - ۱۸۰)
فرهنگ فارسی عمید
گوشه گیری کردن: عابد که نه از بهر خدا گوشه نشیند بیچاره در آیینه تاریک چه بیند ک (سعدی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوشه گزین
تصویر گوشه گزین
آنکه گوشه گیری کند عزلت گزین منزوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوشه گزین
تصویر گوشه گزین
آنکه گوشه گیری کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خوش نشین
تصویر خوش نشین
کسی که راحت نشسته و جای بسیاری را متصرف کرده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوش نشین
تصویر خوش نشین
((~. نِ))
آن که در هر جا خوشش آید بنشیند و اقامت گزیند، در اصطلاح کشاورزی آن عده از اهالی ده که نه مالک به حساب آیند و نه زارع، به مستأجر نیز اصطلاحاً خوش نشین می گویند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خوش نشین
تصویر خوش نشین
ویژگی کسی که از هر جا خوشش بیاید در آنجا اقامت می کند یا می نشیند، ویژگی کارگر کشاورزی که زمین و خانه ندارد، آفتاب نشین
فرهنگ فارسی عمید